>> ( پنج شنبه 85/8/25 :: ساعت 10:43 صبح)
گاهی اوقات که در سایه الطاف خداوند رحمان که دایره رحمتش کل انسانهای نیک و بد را شامل می شود، به بهانه های مختلف، انسان یاد مرگ و آخرت می افتد و لاجرم پرونده و سابقه خود را در طول مدت زندگانی اش مرور می کند با کارهایی روبرو می شود که گویا هنوز به درستی تکلیف خود را در مورد آنها نمی داند و یا اگر می داند جو غالب جامعه، خلاف آن را بر او تحمیل می کند و او را در روزمرگی فرو می برد. از جمله این مباحث مبتلابه بحث روابط روزمره اجتماعی است.
اسلام زن و مرد نامحرم را از صحبت کردن با هم و برخوردهایی که لازمه رسیدگی به کارهای روزمرّه است منع ننموده است البته در صورتی که بدون هیچ شائبهای بوده و به مسائل دیگر آلوده نباشد.
حریم نگه داشتن میان زن و مرد نامحرم در متون روایی و در سیره معصومین ـ علیهم السّلام ـ ذکر شده است، سنّت جاری مسلمین از زمان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ همین بوده و زنانی از شرکت در مجالس و مجامع منع نمیشدهاند ولی همواره اصل «حریم» رعایت میشده است.
اسلام میخواهد جامعه عاری از هرگونه نگاه و رفتار هوسآلود و سرشار از کار و فعّالیت باشد و زن و مرد فارغ از دغدغههای شهوانی به تحصیل و سایر کارهای زندگی برسند لذا زن و مرد از اختلاط بیحدّ و مرز از زیر پاگذاشتن حریمهای عفاف و شرم و حیا باز داشته تا سلامت فرد و جامعه تأمین گردد.
نکته ای که در باب حجاب بد نیست اشاره کنیم این اینکه، حجاب امری ظاهری و در ارتباط با جسم است و عمل به این امرظاهری برخاسته از اعتقادات و باورهای درونی افرا است، پوشش ظاهری افراد به ویژه زنان را حجاب میگویند، که مانع از نگاه نامحرم به آنان میشود. و امّا عفاف نوعی حجاب درونی است که انسان را از گناه باز میدارد. حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضاء و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش یا حجاب بیرونی است. به تعبیری لطیفتر؛ حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این گروه از حجاب تنها پوسته ظاهری بیمعنا دارند، و از سوی دیگر کسانی که ادعای عفاف کرده و با تعابیری همچون؛ من قلب پاکی دارم، خدا با قلبها کار دارد، آدم باید چشمش پاک باشد و... باید در قاموس اندیشه خود نکتهای اساسی را بنگارند و آن این است که مگر میتوان رابطه بین ظاهر و باطن را نادیده انگاشت. ظاهر هم نشانه باطن است؛ چرا که «رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر». درون پاک، بیرونی پاک میپروراند و متانت در سلوک و رفتار ظاهری و سنگینی در انتخاب و پوشش از عفاف درونی خبر میدهد.
حجاب اسلامی با هر نوع پوششی که موجب تحریک و تهییج و جلب توجه مردان نامحرم گردد منافات دارد و آن نوع لباس و پوششی که بهتر حدود شرعی را حفظ میکند بهترو کامل است. استفاده از چادر مشکی با فلسفه حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم که همان عدم تحریک و تهییج در مقابل نامحرم و ایجاد آرامش روانی در جامعه است، بیشتر و بهتر سازگار است.
از دیدگاه روانشناسی رنگها این یک واقعیت مسلم است که رنگ مشکی رنگی صامت و غیر فعال است که باعث جلب توجه نمیشود.
همچنین بعضی از مراجع تقلید چادر مشکلی را بهترین نوع حجاب دانسته اند از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله خامنهای در این باره میفرمایند: «من میگویم چادر، هم بهترین نوع حجاب است و هم نشانه ملّی ماست که هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرّکی از زن ندارد. اگر واقعاً کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری به معنای تحرّک باشد، لباس رسمی زن میتواند چادر باشد که بهترین نوع حجاب است. البته میتوان محجّبه بود و چادر هم نداشت. منتها همین جا هم باید آن مرز را پیدا کرد. عدهای از چادر فرار میکنند به خاطر این که هجوم تبلیغاتی غرب دامن گیرشان نشود. امّا از چادر فرار میکنند به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمیآورند چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار میدهد. تصور نکنید اگر ما فرضاً چادر را کنار گذاشتیم آن مقنعه کذایی را... درست کردیم، دست از سرما برمیدارند. نه،آنها به این چیزها قانع نیستند، بلکه میخواهند همان فرهنگ منحوس را در این جا مثل زمان شاه که زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت عمل بشود.»
در حدیثی آمده حضرت علی ـ علیه السّلام ـ کراهت داشت تا به زنان جوان آغاز به سلام کند، و پیرامون حکمت آن فرمود: «ترس از آن دارم که تحت تأثیر صدای او واقع شوم و ضرر آن از ثوابی که از سلام میبرم بیشتر شود.»
و در حدیث دیگری پیرامون شوخی و مزهپرانی زن و مرد نامحرم آمده است: «ابوبصیر میگوید: به زنی در روخوانی قرآن میدادم کمی با او شوخی کردم؛ وقتی خدمت امام باقر ـ علیه السّلام ـ رسیدم به من فرمود: چه چیزی به زن گفتی. رنگم پرید و خجالت کشیدم. بعد فرمود: دیگر به طرف آن زن مرو و درس مده.»
همچنین احادیثی درباره عذاب کسانی آمده که با زنان نامحرم شوخی و خوش طبعی میکنند.
با توجه به آیات و احادیث فوق به خوبی حکم اختلاط و روابط بیحدّ و مرزی که متأسفانه دارد در سطح جامعه رواج پیدا میکند و حتی به اسم روشنفکری به آن دامن زده میشود مشخص میشود که برخلاف نص صریح معارف اسلامی و آموزههای دینی است.
در مکتب اسلام