ابراهیم بن عباس می گوید: «هرگز ندیدم امام رضا(ع) به کسی ولو به یک کلمه جفا و بی مهری کند و نیز ندیدم که سخن شخصی را قطع نماید، بلکه صبر می کرد تا سخن او به آخر برسد، و ندیدم که آن حضرت تا آنجا که امکان داشت، تقاضای کسی را رد نماید، او هرگز پاهایش را کنار افرادی که در حضورش بودند دراز نمی نمود، و هرگز در حضور افراد تکیه نمی کرد، و هرگز ندیدم که آن حضرت به خدمتکاران و غلامان آزاد شده اش ناسزا بگوید، و ندیدم او را که آب دهانش را بیرون بیاندازد و هرگز او را ندیدم که خنده با صدا بکند، بلکه خنده اش تبسم و لبخند بود، وقتی که خلوت می کرد و کنار سفره می نشست همه خدمتکاران و غلامان حتی دربان های اسطبل ها را کنار سفره می نشاند و با هم غذا می خوردند.
آن حضرت شب ها کم می خوابید، بسیار سحرخیز بود، بیشتر شب ها را از آغاز تا صبح به عبادت می پرداخت، بسیار روزه می گرفت و روزه سه روز در هر ماه را حتماً انجام می داد و می فرمود: روزه سه روز هر ماه، معادل روزه همه زمان ها است، او کارهای نیک بسیار می کرد و غالباً آن را در شب های تاریک انجام می داد.
عیون اخبارالرضا(ع)، ج2، ص184
چقدر با تو کبوتر ، چقدر با تو نگاه
چقدر آینه اینجا نشسته راه به راه
چقدر آمده و دل سپرده و رفته
چقدر مثل من اینجا رسیده تازه ز راه
سپهر سجده بر این در کند غروب غروب
فرشته بوسه بر این در زند پگاه پگاه
نمانده است برایم به جز دو گونه خیس
همینکه دیده ام از دور گنبدت را ..... آه
به چلچراغ تو امشب دخیل می بندم
دلم گرفته از این اتفاق های سیاه
ببین چگونه ز جور زمانه غدّار
کنار صحن تو آهوی دل گرفته پناه
فشانده است مرا روزگار خون در دل
نشانده است مرا آسمان به
شاعر:عباس شاهزیدی از اصفهان